امنیت سایبری اجتماعی، یك الزام نوظهور است
سایت شیك: امنیت سایبری اجتماعی یك زیر دامنه در حال ظهور در بحث امنیت ملی است كه تمام سطوح جنگی آینده، شامل متعارف و غیر متعارف را تحت تأثیر قرار خواهد داد و عواقب استراتژیكی نیز به دنبال خواهد داشت.
به گزارش سایت شیک به نقل از ایسنا، به نقل از مرکز ملی فضای مجازی، امنیت سایبری اجتماعی، یک حوزه علمی نوظهور است که متمرکز بر علوم سایبر و علوم اجتماعی و برای توصیف، درک و پیش بینی تغییراتی است که بواسطه فضای سایبر در رفتار انسان پدید می آید و همین طور به بررسی نتایج اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این رفتارها و ایجاد زیرساخت های سایبری مورد نیاز جامعه برای مقابله با شرایط متغیر، تهدیدهای سایبری واقعی یا اجتماعی قریب الوقوع می پردازد.
امروزه فناوری هم بازیگران دولتی و هم غیردولتی را قادر می سازد تا در مقیاس جهانی باورها و عقاید را با سرعتِ الگوریتم ها دستکاری کنند و این میدان نبرد را در تمام سطوح تغییر می دهد. در صورتیکه اخیراً از دریچه جنگ افزارهای «ترکیبی» (یا هیبریدی) مشاهده می شود، جنگ اطلاعاتی در حال تبدیل شدن به یک هدف است. دیمیتری کیسلف، هماهنگ کننده آژانس دولتی روسیه برای اخبار بین المللی، اظهار نمود که «جنگ اطلاعاتی، شیوه اصلی جنگ امروز است.»
امروز از اطلاعات برای تقویت و تبلیغ روایت طرف های درگیر جنگ، در هنگام حمله، ایجاد اختلال، تحریف و تقسیم جامعه، فرهنگ و ارزش های سایر کشورها و سازمان های رقیب استفاده می شود. با تضعیف اعتماد به نهادهای ملی و تضعیف باور نسبت به ارزش های ملی و تعهد به این ارزش ها در جامعه بین المللی، بازیگر رقیب می تواند حتی پیش از شروع جنگ، پیروز شود. در حقیقت، با تغییر دیدگاه ها از درگیری و نبردهای دوره ای به رقابت و نبرد مداوم، رهبران ارشد ستاد کل ارتش در روسیه ادعا می کنند، «شروع جنگ اعلام نشده اما از پیش شروع شده است.»
تقویت جایگاه داده در بین عناصر قدرت ملی
موقعیت و جایگاه داده در بین عناصر قدرت ملی در حال تقویت است. «استراتژی» اغلب از دید عناصر قدرت ملی مشاهده می شود: دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی. حالا فناوری به بازیگران دولتی و غیردولتی اجازه می دهد تا قدرت خودرا در حوزه اطلاعات در مقیاس و پیچیدگی که در گذشته نا ممکن تصور می شد، گسترش دهند. در صورت عدم کنترل، این «حمله رعدآسا» می تواند تأثیرات استراتژیکی برابر با حمله برق آسای فیزیکی که در آغاز جنگ جهانی دوم رخ داد، داشته باشد.
به علت ماهیت فنی امنیت سایبری اجتماعی، با امنیت سایبری سنتی متفاوت می باشد. امنیت سایبری سنتی شامل انسانی است که از فناوری برای «هک کردن» فناوری استفاده می نماید و هدف حمله، سیستم های اطلاعاتی است. اما امنیت سایبری اجتماعی شامل انسانی است که از فناوری برای «هک کردن» انسان های دیگر استفاده می نماید. اهداف، انسان ها و جامعه ای است که آنها را به هم پیوند می دهد. این پیچش در الگوی سنتی سایبری، گاهی اوقات «هک شناختی» نامیده می شود.
این جنگ اطلاعاتی در حال ظهور در صورتیکه از ابزار سایبری برای تاثیرگذاری گسترده استفاده می نماید، از پیشرفت در بازاریابی هدفمند (یا خُرد)، روانشناسی و اقناع، ایجاد شکاف در سیاست گذاری بین موسسات خصوصی و دولتی و درک علوم اجتماعی برای استقرار عملیات اطلاعاتی هماهنگ با تاثیرات راهبردی بهره می برد.
امنیت سایبری اجتماعی ذاتاً علوم محاسباتی اجتماعی چندرشته ای است. «نظریه های نوظهور علوم سیاسی، جامعه شناسی، علوم ارتباطات، علوم سازمانی، بازاریابی، زبانشناسی، انسان شناسی، جرم شناسی، علوم تصمیم گیری و روانشناسی اجتماعی را درهم آمیخته است.» خیلی از پژوهشگران در این حوزه از ابزارهای علوم اجتماعی محاسباتی مانند تحلیل شبکه، تحلیل فضایی، تحلیل معنایی و یادگیری ماشین استفاده می نمایند. این موارد در چندین سطح اعمال می شود، از سطح فردی و بوسیله مکالمه گرفته تا سطح بزرگتر جامعه.
آسیب پذیری در امنیت سایبری اجتماعی
دو تغییر در ارتباطات انسانی و جریان اطلاعات اجتماعی موجبات لطمه پذیری در امنیت سایبری اجتماعی را فراهم نموده است. اولاً، فناوری الزام مجاورت فیزیکی برای تأثیرگذاری بر جامعه را حذف کرده است و دوم، ایجاد عدم تمرکز در جریان اطلاعات، هزینه ورود به متن جامعه را کاهش داده است.
فابیو راج از انستیتوی مطالعات سیاسی بین المللی ایتالیا این مفهوم را با این جمله جمع بندی می کند: «فضای مجازی تقویت کننده قدرتمند اثرات بی ثبات کننده اطلاعات دستکاری شده است برای اینکه امکان اتصال بالا، تأخیر کم، هزینه کم ورود، چندین نقطه توزیع بدون واسطه، و کاملاً بی نیاز به نزدیکی فیزیکی یا مرزهای ملی است. از همه مهمتر، ناشناس ماندن و عدم انتساب حمله به فرد و گروهی خاص، فضای مجازی را به حوزه ابهام تبدیل می کند.»
با تمرکززدایی در طول ۳۰ سال گذشته، ما شاهدیم که جریان اطلاعات به سرعت غیرمتمرکز شده است. از نظر تاریخی دولت ها، سازمان های بزرگ و چند رسانه خبری بزرگ بیشتر اخبار چاپ شده رسمی و تلویزیونی را کنترل می کردند. این سازمان ها جریان اطلاعات را کنترل می کردند و بطور کلی آنرا بطور یکنواخت در یک جامعه توزیع می کردند.
دریافت اطلاعات از شبکه های اجتماعی
با ظهور وبلاگ ها، میکروبلاگ ها و شبکه های اجتماعی، حالا بیشتر مردم جهان اطلاعات خودرا به صورت غیر یکسان در شبکه های اجتماعی به دست می آورند. حالا با هزینه کم ورود به حوزه نشر اطلاعات، انگیزه مالی برای ایجاد محتوای ویروسی وجود دارد و ناشناس ماندن نسبتاً آسان است. این عدم تمرکز ورود بازیگران خارجی را با کمترین امکان انتساب تسهیل کرده است.
حالا کنترل کیفیت جریان اطلاعات غیرمتمرکز است. بررسی واقعیت حالا در سطح کاربر و نه در سطح روزنامه نگاران انجام می شود. کاربران، که خیلی از آنها در دوره ای بزرگ شده اند که اخبار بطور عمده مورد اعتماد بود، حالا آماده هضم اخبار در دورانی که حقیقت و نادرستی با هم مخلوط شده اند نیستند، خصوصاً اگر تحریف حقیقت برای تأیید سوگیری های ذهنی خودشان طراحی شده باشد.
مدل تجارت سنتی روزنامه نگاری به حقیقت نیاز دارد. روزنامه نگاران اگر بطور مداوم اشتباه کنند شغل خودرا از دست می دهند و سازمان های خبری تجارت خودرا از دست می دهند. مدل تجاری شبکه های اجتماعی، که عموما روی ترافیک و تبلیغات متمرکز است، به اندازه کافی به بررسی واقعیت متکی نیست. با این وجود، این روند به آرامی در حال تغییر است. بعنوان مثال می توان به افت ارزش سهام توییتر و فیسبوک در آگوست ۲۰۱۸ اشاره نمود، که بطور عمده مربوط به رشد اندک این دو شرکت در پاک کردن سکوهای نرم افزاریشان از حساب های تبلیغات دولتی در رابطه با اخبار جعلی بود.
در صورتیکه قانون گذاری های اخیر در سراسر جهان اهتمام در یافتن راهی برای کنترل متمرکز دارد، در همه موارد این قوانین شامل نوعی سانسور و کاهش آزادی بیان است. این قوانین حتی در بعضی موارد، ممکنست منجر به ایجاد یک هرج و مرج مطلق شود، به خصوص اگر شرکت های رسانه های اجتماعی ملزم به ارائه عملکرد سکوهایشان برای علامت گذاری اطلاعات جعلی یا مخرب باشند. اگر این نوع قابلیت ها بوسیله یک رابط برنامه نویسی اپلیکیشن (API) یا یک رابط وب/تلفن همراه در معرض دید کاربران قرار گیرد، همان ربات هایی که اخبار جعلی را ارسال می کنند می توانند محتوای دقیق و درست را بعنوان جعلی علامت گذاری کرده و با استفاده از الگوریتم ها موجب خسارات بیشتری شوند.
عدم نیاز به حضور فیزیکی
در طول تاریخ، تأثیرگذاری به حضور فیزیکی یا حداقل مجاورت فیزیکی نیاز داشت. مثلاً برای تأثیرگذاری بر تالار گفتگوی امپراتوری روم، بعنوان ضربان قلب جامعه روم، حضور فرد یا نماینده اش به صورت فیزیکی در تالار یا حداقل در شهر رم نیاز بود، او می بایست به وضوح قابل شناسایی بوده و در گفت وگوها فعال باشد تا بتواند تاثیرگذاری داشته باشد. این الزام در قسمت اول قرن بیستم و با ظهور عملیات رادیویی و پخش بروشورها از بین رفت و دیگر به حضور مستقیم فیزیکی نیازی نداشت، اما با این وجود هنوز نیاز به بعضی از این مجاورت ها و نزدیکی ها احتیاج بود.
اینترنت اما این نیاز را بطور کامل محو کرده است، بیشتر جوامع در محیط های آنلاین به صورت آزادانه با یکدیگر تعامل کرده و به بازیگران امکان می دهد از گوشه و کنار جهان فارغ از مرزهای ملی در حوزه سایبر عمل کنند. کشورهایی که به آزادی بیان و بسترهای ابراز آزادانه عقاید اهمیت می دهند، بیشتر در معرض خطر این تهدیدات هستند. این امر با این واقعیت مشهود است که کره شمالی، بعنوان بسته ترین کشور روی زمین، هنوز هم تا حد زیادی در مقابل دستکاری های اجتماعی بوسیله اینترنت مصون است. تأثیر مستقیم بر جامعه کره شمالی هنوز نیاز به حضور فیزیکی یا مجاورت دارد.
لطمه پذیری جوامع باز در مقابل دستکاری های اجتماعی بوسیله فناوری به این علت بیشتر است که بیشتر این کوشش های اطلاعاتی راهبردی در سکوهای جهانی رسانه های اجتماعی که متعلق به بخش خصوصی و خارج از نظارت مستقیم دولت ها (و حتی تحت تأثیر مقررات) است. در صورتیکه تمام شرکت های رسانه های اجتماعی محتوا را در سیستم عامل خود سانسور می کنند، انگیزه آنها بطور کلی معطوف به بهبود تجربه کاربر برای بیشترین تعداد افراد در سراسر جهان است، نه نگرانی های مربوط به امنیت ملی هر کشور واحد.
پشتیبانی از یک طرف درگیری برای هر مسئله ای، بطور کلی برای تجارت ضرر دارد برای اینکه قسمتی از مشتری آنها را از بین می برد. سانسور محتوا توسط دولت یک اقدام جناحی تعبیر می شود و آزادی بیان مورد حمایت این دولت ها را نقض می کند. کوشش های شخص ثالث و غیردولتی برای سانسور محتوای نادرست شروع شده اما تا به امروز تمرکز محدودی داشته و به آسانی دور زده شده است.
ربات ها بعنوان تقویت کننده نیرو
در قالب عملیات اطلاعاتی، ربات ها بطور فزاینده ای بعنوان ضریب دهنده و تقویت کننده نیروی دشمن استفاده می شوند. آنها از یادگیری ماشین و هوش مصنوعی برای انجام تعاملات هدفمند و اقدامت اطلاعاتی در مواقع لزوم و در مقیاس گسترده استفاده می نمایند در صورتیکه گفت وگوی دقیق و ظریف را به اپراتورهای انسانی می سپارند. در این حوزه، از این بازیگران انسانی غالباً بعنوان «ترول» یاد می شود، که بازیگران انسانی که اختلاف افشانی می کنند را از بازیگران کامپیوتری که بعنوان «ربات» شناخته می شوند، متمایز می کند.
ربات بعنوان یک دارنده حساب کاربری در رسانه اجتماعی تعریف می شود که از کامپیوتر برای اتوماتیک سازی کارهای رسانه های اجتماعی استفاده می نماید. بعنوان مثال، در محیط توییتر، یک حساب رباتی می تواند بطور خودکار توییت، بازتوییت، دنبال کردن، پاسخ دادن، نقل قول و موارد دیگر را انجام دهد. سازنده ربات می تواند از ابزارهای خلاقانه برای تولید محتوا استفاده نماید مثلا با «برداشت محتوا» (و خلاصه کردن خودکار آن) از جای دیگر وب یا بوسیله بازتوییت مجدد محتوای موجود، دستکاری محتوای موجود منتشرشده توسط سایر کاربران انسانی یا بوسیله ترکیب ورودی انسانی با هوش مصنوعی به ایجاد محتوای اختصاصی بپردازد.
سازنده ربات می تواند زمان بندی ارسال توییت را دستکاری کند تا انسان به نظر برسد (یا اگر انسانی به نظر رسیدن برای آن عملیات اطلاعاتی مهم نیست، می تواند هزاران عمل را شبانه روزی انجام دهد). سرانجام این ربات ها اغلب در شبکه ای از روبات ها (که بعضاً ارتش روبات ها یا ربات های «هماهنگ کننده» نامیده می شوند) مستقر می شوند و در آن شبکه با یکدیگر دوست شده، یکدیگر را دنبال می کنند و از این طریق یکدیگر را محبوب جلوه می دهند.
جنگ اطلاعاتی و روانی برای دستیابی به کنترل برتری
نسل جدید جنگ تحت سلطه جنگ اطلاعاتی و روانی قرار خواهد گرفت که در آن برای دستیابی به کنترل برتری بر نیروها و سلاح ها و سرکوب کارکنان نیروهای مسلح و مردم مخالف از نظر اخلاقی و روانی تلاش خواهد شد. با انقلاب های مداوم در فناوری های اطلاعاتی، جنگ اطلاعاتی و روانی تا حد زیادی زمینه پیروزی را فراهم می آورد.
مسلماً بزرگترین ضعف راهبردی برای هر کشوری ضعف داخلی است نه خارجی. رهبران باید امنیت سایبری اجتماعی را درک کنند تا از این نقاط ضعف داخلی در مقابل دستکاری های خارجی دفاع کنند. ما بعنوان رهبران نظامی باید درک نماییم که یکی از کوشش های حمله رعدآسای اطلاعاتی ایجاد شکاف بی اعتمادی بین ما و جامعه ای که از آن دفاع می نماییم و همین طور رهبری مدنی است که ما را هدایت می کند. اگر اعتماد به یک نهاد از بین برود، آن نهاد با کمبود بودجه، کاهش استفاده و ضعف عملکرد مواجه خواهد شد.
ما باید مستقیماً نیروی خودرا آموزش دهیم و بطور غیرمستقیم جامعه خودرا در مورد ماهیت غیرمتمرکز محیط مدرن اطلاعاتی، خطرات موجود و راه ها و روش هایی جهت بررسی فردی حقایق و نظراتی که مشاهده می نماییم و اجازه می دهیم باورهایمان را شکل دهند، بیاموزیم. ما باید رویکرد چندرشته ای را برای امنیت سایبری اجتماعی توسعه دهیم. ما باید سیاست مربوطه که امنیت سایبری اجتماعی را امکان پذیر کند، تدوین نماییم. ما باید به دنبال از بین بردن شکاف بی اعتمادی به وجود آمده بین ارتش و جامعه مورد دفاع خود باشیم. امنیت سایبری اجتماعی یک رشته ضروری برای آینده نزدیک است.
منبع: سایت شیك
این مطلب سایت شیک را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب