شرکت های فناوری در خدمت جنایات رژیم صهیونیستی
سایت شیک: در بحبوحه تجاوز آشکار رژیم اشغالگر قدس به خاک جمهوری اسلامی ایران، پرسش های عمیق و بنیادینی پیرامون نقش تکنولوژی های جدید در تسهیل این جنایات گسترده مطرح گردیده است.
به گزارش سایت شیک به نقل از مهر؛ در بحبوحه تجاوز آشکار رژیم اشغالگر قدس به خاک جمهوری اسلامی ایران و یکی از خون بارترین دوره های تاریخ معاصر فلسطین که طی آن هزاران غیرنظامی بی دفاع در غزه و جنوب لبنان هدف بمباران های بی وقفه و تخریب سیستماتیک قرار گرفتند، پرسش های عمیق و بنیادینی پیرامون نقش تکنولوژی های جدید در تسهیل این جنایات گسترده مطرح گردیده است. این دوره نه فقط به عنوان فاجعه ای انسانی، بلکه به مثابه نقطه عطفی در همگرایی قدرت فناوری و سیاست تهاجمی رژیم صهیونیستی قابل تحلیل است. خیلی از شواهد نشان می دهند که شرکت های پیشتاز فناوری، از مراکز توسعه الگوریتم های هوش مصنوعی در سیلیکون ولی گرفته تا مراکز داده نظامی در تل آویو، به گونه ای فعالانه در معماری اطلاعاتی، زیرساختی و عملیاتی ماشین جنگی اسرائیل سهیم بوده اند. نقش این شرکتها تنها به تامین ابزارهای فناورانه محدود نبوده، بلکه در خیلی از موارد، مشارکت آنها به سطح هم راستایی راهبردی با سیاستهای نظامی ارتقا یافته است. از پشتیبانی در تحلیل داده های اطلاعاتی و تعیین اهداف نظامی تا ارائه خدمات ابری برای اجرای عملیات و همکاری در توسعه فناوری های کنترلی و نظارتی، این شرکتها در عمل به بازیگرانی کلیدی در میدان جنگ تبدیل گشته اند. حال دیگر نمی توان چشم بر این واقعیت بست که غول های فناوری جهان، به بازوان تکنولوژیک یکی از بی رحمانه ترین پروژه های اشغال و پاک سازی قومی در دوران معاصر بدل شده اند.
پیشتازان فناوری در کنار ماشین جنگی اسرائیل
نام شرکت هایی چون گوگل، آمازون، مایکروسافت، سیسکو، آی بی ام، دل، پالانتیر، استارلینک و «OpenAI»، نه فقط در میدان رقابت فناورانه و توسعه نوآوری های دیجیتال، بلکه به صورت رو به ازدیادی در ساختار راهبردی جنگ رژیم صهیونیستی مقابل مردم بی دفاع فلسطین و همه کشورهای منطقه نیز به چشم می خورند. این شرکتها که در نگاه نخست به عنوان نمادهای پیشرفت فناوری و خلاقیت جهانی شناخته می شوند، در سالیان اخیر به ابزارهایی برای پیشبرد پروژه های نظامی و سرکوب گرانه تبدیل گشته اند. طبق گزارش های معتبر پخش شده از طرف منابعی چون آسوشیتدپرس، گاردین، واشنگتن پست و «Nation»، این شرکتها با ارائه زیرساخت های پردازش ابری، فناوری های تحلیل کلان داده ها، سیستم های ارتباطی پیشرفته، مدلهای هوش مصنوعی و تجهیزات نظارت و کنترل، بصورت مستقیم یا غیرمستقیم در چرخه طراحی، هدف گیری و اجرای حملات مرگبار مقابل غیرنظامیان مشارکت داشته اند. آنچه این مشارکت را بصورت ویژه نگران کننده می سازد، نقش زیربنایی این فناوری ها در تسهیل عملیات هایی است که در عمل به کشتار هدفمند، ردیابی شهروندان و بی نظمی زندگی روزمره در غزه منتج شده اند. از راه اندازی مراکز داده ویژه و شبکه های ارتباطی با قابلیت رمزگذاری نظامی گرفته تا ساخت مدل هایی برای تحلیل چهره، صدا، زبان و تحرکات دیجیتال شهروندان فلسطینی، مشارکت این شرکتها دیگر فقط در حد همکاری فنی باقی نمانده، بلکه به صورتی هم راستایی با اهداف نظامی و امنیتی اشغالگران صهیونیست بدل شده است. به همین دلیل، پرسش های جدی تری در سطح بین المللی مطرح شده که آیا این غول های فناوری می توانند بازهم مدعی بی طرفی اخلاقی و اجتماعی باشند یا باید در قبال نتایج عملکردشان پاسخ گو باشند.
پالانتیر و مدلهای هدف گیری دیجیتال
شرکت آمریکایی پالانتیر، یکی از بازیگران اصلی در حوزه تحلیل کلان داده های عظیم و توسعه الگوریتم های یادگیری ماشینی، در سالیان اخیر خصوصاً به علت همکاریهای گسترده با نهادهای نظامی و امنیتی مورد توجه قرار گرفته است. این شرکت که در ابتدا با هدف رویارویی با تروریسم جهانی بعد از یازده سپتامبر بنیان گذاری شد، امروز به یکی از تامین کنندگان اصلی فناوری های تحلیل اطلاعات برای ارتش رژیم صهیونیستی بدل شده است. طبق گزارش های پخش شده در رسانه های معتبر بین المللی همچون «Nation» و «Cradle»، پالانتیر ابزارهایی مبتنی بر هوش مصنوعی و تحلیل کلان داده را در اختیار ارتش اسرائیل قرار داده که قابلیت شناسایی، اولویت بندی و هدف گذاری خودکار اهداف نظامی را دارند. این سامانه ها با پردازش هم زمان داده های میدانی، تصاویر ماهواره ای، ارتباطات شنودشده و الگوهای رفتاری افراد، به ارتش رژیم صهیونیستی در تصمیم گیری سریع در عملیات های هوایی و زمینی یاری می رسانند. رسانه ها این ابزارها را «سلاح های کشتار جمعی دیجیتال» نامیده اند؛ برای اینکه بجای انسان، ماشین و الگوریتم درباره ی مرگ و زندگی شهروندان تصمیم می گیرد. در این چارچوب، گزارش ها از آن حکایت می کند که این فناوری ها در عملیات های هدف گیری پهپادی و بمباران مناطق شهری در غزه به کار گرفته شده و بطور مستقیم در حملات مرگبار مقابل منازل مسکونی، مدارس، بیمارستان ها و مراکز پناه جویان نقش داشته اند. نکته نگران کننده تر آنست که ساختارهای یادگیری ماشینی پالانتیر، به علت آموزش بر پایه داده هایی که از منابع نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی دریافت می کنند، در معرض بازتولید تعصبات و اولویت گذاری های مغرضانه قرار دارند؛ تعصب هایی که ممکنست بصورت سیستماتیک افراد بی گناه را در لیست اهداف نظامی قرار دهد. به زعم خیلی از کارشناسان، این امر، نه فقط اخلاق فناوری را زیر سوال می برد، بلکه پرسش هایی جدی درباب مسئولیت حقوقی و بین المللی این شرکتها در مشارکت در جنایات جنگی مطرح می سازد.
مدل «GPT 4» و هم پیمانی آشکار برای اسرائیل در میدان جنگ
طبق اسناد بررسی شده توسط خبرگزاری آنادولو و آسوشیتدپرس، مدل «GPT 4» متعلق به شرکت «OpenAI» بوسیله همکاری راهبردی این شرکت با مایکروسافت، در قالب زیرساخت های ابری و توانمندیهای پردازشی پیشرفته، در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. برمبنای شواهد موجود، این مدل زبانی پیشرفته، در تحلیل داده های اطلاعاتی، دسته بندی اهداف، تفسیر مکالمات شنودشده، پیش بینی رفتار نیروهای مقاومت و حتی کمک به تصمیم سازی در حملات هوایی و عملیات زمینی به کار گرفته شده است. شرکت «OpenAI» در گذشته بارها ادعا کرده بود که از به کارگیری فناوری هایش در توسعه تسلیحات و کاربردهای مخرب انسانی جلوگیری می کند، اما در سال ۲۰۲۳، با بازنگری سیاستهای خود، استفاده از محصولاتش را در عرصه های در رابطه با «امنیت ملی» مجاز اعلام نمود. همین بازبینی، خصوصاً در متن جنگ و بحران انسانی غزه، در عمل چراغ سبزی برای بهره برداری نظامی از مدل «GPT 4» به دست داد. کارشناسان حقوق بشری هشدار داده اند که الگوریتم هایی مانند مدل مذکور، اگر در محیط های متخاصم و بدون نظارت اخلاقی مورد استفاده قرار گیرند، می توانند به سرعت در خدمت فرآیندهای خطرناک همچون تصمیم گیری خودکار در حملات پهپادی یا اولویت بندی اهداف انسانی در میدان نبرد قرار گیرند. این روند، نگرانی هایی جدی درباره ی مرزهای مسئولیت اخلاقی شرکت های هوش مصنوعی، شفافیت در کاربری فناوری و خطر نهادینه شدن جنگ های الگوریتمی در آینده را برانگیخته است.
زیرساخت های ابری و مشارکت شرکت های فناوری در پشتیبانی جنگی
پروژه «نیمبوس» (Nimbus)، همکاری مشترک دو غول فناوری گوگل و آمازون، با هدف ارائه خدمات پردازش ابری و توانمندیهای هوش مصنوعی به رژیم اشغالگر قدس، یکی از بحث برانگیزترین و پرحاشیه ترین نمونه های مشارکت شرکت های فناوری در پروژه های نظامی بحساب می آید. این پروژه که از سال ۲۰۲۱ شروع شده بود، بطور دقیق تر زیرساخت های اطلاعاتی پیشرفته ای در اختیار نهادهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قرار داده و به ارتقا توان عملیاتی نیروهای نظامی اشغالگر در تحلیل داده های اطلاعاتی، پشتیبانی از عملیات نظامی و اجرای سیاستهای امنیتی در مناطق اشغالی یاری رسانده است. بعد از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بهره برداری از این خدمات ابری به صورت قابل توجهی افزایش پیدا کرد. بنابر گزارش های پخش شده از طرف آسوشیتدپرس و گاردین، این زیرساخت ها در تحلیل مکالمات، پردازش تصاویر ماهواره ای، مدل سازی الگوهای حرکتی و حتی اولویت بندی اهداف در عملیات های هوایی مورد استفاده قرار گرفته اند. اعتراضات گسترده کارکنان گوگل و آمازون نسبت به مشارکت این شرکتها در پروژه نیمبوس، منجر به ایجاد کمپین هایی جهانی برای لغو قرارداد شد، اما مدیریت این شرکتها ضمن نادیده گرفتن دغدغه های اخلاقی، بر ادامه همکاری با رژیم صهیونیستی تاکید کردند. در کنار موارد ذکر شده، شرکت مایکروسافت نیز بوسیله توسعه مراکز داده ابری در اراضی اشغالی و انعقاد قراردادهای اختصاصی با وزارت جنگ رژیم صهیونیستی، جایگاه خودرا در این معماری فناورانه تثبیت کرده است. خدمات ابری «Azure» مایکروسافت به عنوان بستر اصلی ذخیره و تحلیل اطلاعات نظامی مورد استفاده نیروهای نظامی صهیونیست قرار گرفته و نقشی حیاتی در پردازش حجم عظیم اطلاعات و تسهیل فرماندهی عملیات ها ایفا می کند. این روند، نشان داده است که چه طور زیرساخت های ابری درحال تبدیل شدن به پیشران های حیاتی جنگ های آینده هستند؛ جنگ هایی که تصمیمات حیاتی آنها، نه در میدان، بلکه در مراکز داده و سرورهای شرکت های فناوری اتخاذ می شود.
شرکت های سیسکو، دل، آی بی ام؛ از امنیت سایبری تا نظارت میدانی
شرکت سیسکو، یکی از بزرگ ترین تولیدکنندگان تجهیزات شبکه و ارتباطات دیجیتال در جهان، با اجرای پروژه هایی همچون راه اندازی دیتاسنتر های زیرزمینی در صحرای نقب و تجهیز سیستم های گسترده نظارتی در قدس اشغالی، پیوندهای عمیق خود با ارتش و نیروهای پلیس رژیم صهیونیستی را تثبیت کرده است. این پروژه ها، قسمتی از برنامه های امنیتی موسوم به «قلعه داوود» محسوب می شوند که هدف آنها افزایش توان تحرک اطلاعاتی و تصمیم گیری اشغالگران در عملیات نظامی شهری است. سیسکو همین طور در پروژه هایی مانند پیاده سازی سیستم های انتقال ویدئو، صدا و داده در بین واحدهای ارتش رژیم صهیونیستی مشارکت داشته که تأثیر به سزایی در تسریع زمان واکنش نیروهای نظامی اسرائیل در مقابل اهداف از پیش تعریف شده دارد. از طرفی، شرکت دل نیز با تامین سرورهای پردازشی با ظرفیت بالا، تجهیزات ذخیره سازی اطلاعات و سیستم های نظارت تصویری پیشرفته، اهمیت بالای ی در تقویت زیرساخت های سایبری و نظامی رژیم اسرائیل ایفا کرده است. دل علاوه بر قراردادهای تامین تجهیزات برای وزارت جنگ، در حوزه توسعه زیرساخت های نظارت شهری در مناطق اشغالی همچون در قدس شرقی فعال بوده و صدها دوربین مداربسته و سیستم های فرماندهی دیجیتال در اختیار نیروهای پلیس این رژیم قرار داده است. شرکت آی بی ام نیز که از قدیمی ترین همکاران حوزه فناوری صهیونیست ها به حساب می آید، با ارائه خدمات بیومتریک پیشرفته همچون سیستم های تشخیص چهره، اثر انگشت و پایگاه های داده برای ثبت و کنترل عبور و مرور فلسطینیان، نقش کلیدی در پیاده سازی سیاستهای امنیتی و کنترل جمعیت ایفا می کند. این شرکت در پروژه های مشترک با ارتش و وزارت مهاجرت رژیم صهیونیستی، همین طور به توسعه پلت فرم های ذخیره سازی و پردازش اطلاعات امنیتی یاری رسانده و با نهادهای اطلاعاتی این رژیم برای پیشرفت ظرفیتهای شناسایی دیجیتال همکاری مستقیم داشته است. این مجموعه اقدامات، بازتاب دهنده یک شبکه پیچیده و گسترده از هم پوشانی اهداف نظامی و منافع تجاری در پیوند میان شرکت های فناوری و ماشین کشتار رژیم اشغالگر قدس بحساب می آید.
نقش واحد ۸۲۰۰ و مهندسی داده ها
یگان اطلاعاتی ۸۲۰۰ ارتش رژیم صهیونیستی که در ساختار اطلاعاتی این رژیم نقشی هم عرض با آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا (NSA) ایفا می کند، به عنوان بازوی فنی و اطلاعاتی اصلی اشغالگران در عرصه شنود، تحلیل کلان داده ها، جنگ سایبری و نظارت دیجیتال شناخته می شود. این یگان، با استفاده از توان پردازشی فراهم شده توسط شرکت های بزرگ فناوری، به توسعه طیف متنوعی از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی اقدام نموده است که هدف آنها شناسایی سریع تهدیدات، تحلیل رفتار اجتماعی و ردیابی تحرکات مقاومت فلسطینی است. برمبنای اسناد و گزارش های موجود، یگان ۸۲۰۰ در همکاری با متخصصان فنی برخی شرکت های پیشتاز فناوری، به طراحی و آموزش مدلهای زبانی مشابه «ChatGPT» و سیستم های تحلیل خودکار گفت وگوها پرداخته است که بطور دقیق تر برای استخراج اطلاعات کلیدی از مکالمات تلفنی، پیامرسان ها و حتی شبکه های اجتماعی طراحی شده اند. این ابزارها، با تحلیل الگوهای زبانی و ارتباطی، قادر هستند سطح تهدید افراد یا گروه ها را تعیین کرده و آنها را در لیست اولویت دار اهداف ترور رژیم صهیونیستی قرار دهند. علاوه بر این، گزارش هایی انتشار یافته است که نشان می دهند تعدادی از کارکنان شرکت هایی همچون گوگل، مایکروسافت و متا، بطور مستقیم یا غیرمستقیم در توسعه این پروژه ها مشارکت داشته اند؛ امری که مرز میان کاربرد غیرنظامی فناوری و بهره برداری نظامی از آنرا به شدت مخدوش کرده است. در نتیجه، نگرانی ها درباره ی زوال تدریجی مرزهای اخلاقی و عرف های حرفه ای در همکاری میان بخش فناوری و نهادهای نظامی امنیتی به صورت محسوسی افزایش پیدا کرده است. خیلی از تحلیلگران اعتقاد دارند که در غیاب نظارت مستقل و سازوکارهای پاسخ گویی شفاف، چنین هم پوشانی هایی می تواند به نهادینه شدن اشکال جدیدی از سرکوب دیجیتال و جنگ شناختی مقابل گروههای غیرنظامی بینجامد.
سکوت معنادار، پاسخ های مبهم
در جواب مکاتبات رسمی مرکز حقوق بشری بین المللی «Business & Human Rights Resource Centre» که در ماه مه ۲۰۲۴ برای شفاف سازی نقش شرکت های بزرگ فناوری در تسهیل جنایات جنگی رژیم صهیونیستی انجام شد، تنها شرکت پالانتیر پاسخی رسمی ارائه نمود. در این مکاتبات، از شش شرکت بزرگ شامل آمازون، گوگل، مایکروسافت، «OpenAI»، استارلینک و پالانتیر خواسته شده بود به روشنی موضع خودرا درباره ی گزارش های پخش شده بیان کرده و توضیح دهند چه تدابیری برای پیشگیری از نقض حقوق بشر اتخاذ نموده اند. عدم پاسخ پنج شرکت فناوری بزرگ، آن هم در حالی که حجم قابل توجهی از اسناد رسمی، گزارش های روزنامه نگاری تحقیقی و شهادت های کارکنان و متخصصان در دسترس عموم قرار دارد، از طرف نهادهای حقوق بشری به عنوان بی اعتنایی آشکار به اصول پاسخ گویی، شفافیت و مسئولیت اجتماعی تلقی شده است. این سکوت نه فقط سبب افزایش بی اعتمادی افکار عمومی نسبت به عملکرد این شرکتها شده، بلکه این گمان را تقویت کرده است که تعدادی از آنها بطور عامدانه در پی پنهان سازی یا کم اهمیت جلوه دادن نقش واقعی خود در عملیات های نظامی رژیم اشغالگر قدس بوده اند. کارشناسان هشدار داده اند که چنین رویه هایی، در نبود سازوکارهای الزام آور بین المللی، زمینه را برای ایجاد نوعی مصونیت فناورانه در مقابل ارتکاب جنایت مقابل بشریت فراهم می کند؛ مصونیتی که می تواند در آینده، به مثابه الگوی خطرناک بی پاسخ ماندن عملکرد شرکت های خصوصی در مقابل فجایع انسانی مورد بهره برداری قرار گیرد.
سخن پایانی: پرسش های بنیادین درباره ی بی طرفی فناوری
تحولات اخیر بار دیگر این پرسش بنیادین را زنده کرده است که آیا می توان از بی طرفی ذاتی فناوری در جهانی سخن اظهار داشت که کاربردهای آن با سیاست، ایدئولوژی و منافع نظامی گروه هایی چون نظام آپارتاید رژیم صهیونیستی گره خورده است؟ بی تردید، در غیاب نهادهای ناظر مؤثر و سازوکارهای الزام آور، شرکت های فناوری در معرض تبدیل شدن به بازیگرانی مستقل در میدان های جنگی قرار گرفته اند؛ بازیگرانی که با اتکا به الگوریتم ها و پردازش گرها، در کشتار، اشغال و سرکوب نقشی فعال دارند. حال بالاتر از هر زمان دیگر، ضرورت تدوین سازوکارهای بین المللی برای نظارت، مسئولیت پذیری و پاسخ گویی شرکت های فناوری در قبال بحران های انسانی و نقض فاحش حقوق بشر احساس می شود. اگر این روند مهار نشود، آینده جنگ ها نه در میدان های فیزیکی، بلکه در سرورهای ابری و مراکز داده ای رقم خواهد خورد که بر شانه های غول های فناوری بنا شده اند.
این مطلب سایت شیک را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب